سیاره آبی
ارائه مطالب جالب
چهار شنبه 4 مرداد 1391برچسب:, :: 16:56 :: نويسنده : زینب سلطانی

 

عمرِ  دلِ خود تباه نتوانم کرد

در حقّ  وی اشتباه نتوانم کرد

با قلب ضعیف خویش ای مرغ عزیز!

بر قیمت تو نگاه نتوانم کرد!

*

ای مرغ! گران شدی به ما بد کردی

بر سفرۀ ما جفای بی‌حد کردی

گفتم برسی و سد کنی جوع مرا

راه نفس مرا ولی سد کردی!

*

ای مرغ!به خواب دیدمت ارزانی

در داخل سفره، بنده را مهمانی

امّا وقتی ز خواب بیدار شدم

دیدم که گران، چو خواب مسؤولانی!

*

تا بگذرد از مرغ ،عتابش کردم

آگه ز مسیرِ ناصوابش کردم

این مرغِ خیال، بسکه با مرغ پرید

یکشب بَدَل از مرغ، کبابش کردم!

*

با سفرۀ شاعران شدی بیگانه

نرخ تو کجا و مبلغ یارانه!

دیگر چه نشان از تو در این کاشانه

ای مرغ چو سیمرغ شدی افسانه!

*

رفتم به در مغازۀ مرغفروش

از قیمت مرغ، جانم آمد به خروش

صاحبْ دکّان گفت:«نزن اینهمه جوش

وقتی همه‌چی گران شده، این هم روش!»

*

ای مرغ که دوش دیدمت شکل کباب!

بیتاب به سوی تو دویدم به شتاب

می خواستم از بالِ تو گازی بزنم

از دردِ سرانگشت پریدم از خواب!

*

دیوانه شد و به سیم آخر زد و رفت

نامرد(!) به ما ز پشت خنجر زد و رفت

پرواز بلد نبود، امّا دیدیم

مرغ از سرِ سفره‌مان شبی پر زد و رفت!


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





پيوندها


خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 25
بازدید دیروز : 123
بازدید هفته : 149
بازدید ماه : 1969
بازدید کل : 35667
تعداد مطالب : 484
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1