|
سیاره آبی ارائه مطالب جالب درباره وبلاگ  دیدن لبخند کسانی که زجر می کشند از دیدن گریه شان دردناکتر است دکتر شریعتی نويسندگان دو شنبه 9 مرداد 1391برچسب:, :: 18:5 :: نويسنده : زینب سلطانی
میخواستم جاروبرقی بكشم و در حینش آهنگم بگوشم! ام پی 3 مو روشن كردم شروع كردم با جدیت تمام جارو كشیدن بعد 5 دقیقه مامانم زد رو شونم دیدم اینجوری :| نگام میكنه هدفونو در آوردم گفتم ، جانم مامان ! گفت جارو خاموشه دوستم ۲۲ سالشه هنوز ی دونه ریشم در نیاورده ،حالا در بیاره یا نیاره خدا میدونه .. دیروز موهاشو کوتاه کرده , به یکی از دوستای مشترکمون که چند ماهه باهاش آشنا شده میگه : پوریا من تغییر نکردم ؟ پوریا : ریشاتو زدی ؟ من :))))) دوستم : پوریا میام خفت میکنمها !!! پوریا :| صبح از خونه زدم بیرون؛دیدم گوشیم نیست از یه بنده خدایی گوشی گرفتم زنگ زدم خونه پرسیدم گوشی من تو خونه ست؟ گفتن حالا میگردیم خبر میدیم یهو دیدم گوشیم داره از اعماق کیفم زنگ میخوره پیداش کردم دیدم از خونه زنگ میزنن میگم: بله؟ میگن: الو سلام؛میگماااا گوشیت تو خونه نیستااا؛ بگرد پیداش کن :| دوستم تعریف میکرد: پسر خالم (۸ سالشه )از راه رسید پرید تو بغل خواهرم به جا بوس لب گرفت ازش! خواهرم:بی ادب كی بهت یاد داده...پسر خالم: با نسترن دوست دخترم(از ۳ سالگی باهاش دوسته ) از این كارا زیاد میكنیم!شوهر خالم:مگه نگفتم با این دختره خراب نگرد...پسر خالم:خراب دختریه كه با تو عروسی كرده! از این به بعد به اونی که پشت در مستراح وامیسته و هی میگه قیچی‌ش کن، بگین قیچی همراهم ندارم، خودت بیا گاااااز بگیر قطع بشه!!!! خو آخه احمق خان واسه تفریح که ننشستم اون تو، خیر سرت کار دارم حتما :| رفتیم خواستگاری . بابای دختر میپرسه:آقا داماد چیکاره هستن ؟ بابام میگه:. توی شرکت پاکسان کار میکنن -بابای دختره: اونجا کارشون چیه دقیقا؟ .بابام: به سلامت خانواده می اندیشن... :| خونه‌ی خاله کدوم وره؟ ... از این‌وره ... از اون‌وره ... از این‌وره ... از اون‌وره ...!! خوب این نشون میده که هموطنای ما از همون اول تو کار اوسکل کردن بودن!!! ساعت 2ظهر دارم با بابام میریم خونه 4تا دختر سر خیابون ایستاده بودن هوا هم خیلی گرم بود گفتم خوبه برسونیمشون؟بابام هم زد رو ترمز گفت خانما کجا میرید آدرسشون سمت خونه ما بود. دختره گفت ما که جا نمیشیم؟ بابام در سمت منو باز کرده میگه ایشون همینجا پیاده میشن منو انداخت بیرون اونارو برد :| دیشب دنبال چیپس بودم تو خونه، توی یکی از قابلمه هایی که معمولاً مامانم خوراکی ها رو اونجا قایم میکرد گشتم یه کاغذ پیدا کردم روش نوشته بود:"عزیزم تلاشتو تحسین میکنم ولی متأسفانه این دفعه به بن بست خوردی گامبو! :| دختره یک کیلو آرایش کرده،لنز گذاشنه،عکس انداخته گذاشته فیسبوک زیرشنوشته:no edit! خو لامصب تو سرتاسرت الان فتوشاپه چی چی نوادیت؟؟؟ مطابق اخبار صدا و سیما انگلیس به شدت گرفتار بحران اقتصادی ومردمش دچار سوتغذیه هستن، این المپیک رو هم که می بینید، ملکه انگلیس النگوهاش رو فروخت،پولش رو داد نظرات شما عزیزان:
|
|||
 |
خبرنامه وب سایت:
آمار
وب سایت: